115

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

شنبه بعد از اینکه کارم تموم شد رفتم نزدیک شرکت ففر جان، چون ماشین آورده بودم و پلاک

ماشینش نمیخورد که بیاد سمت من ، خیلی اصرار میکرد که نرم و بزارم فردا ظهر خودش بیاد نزدیک

محل کارم و آمپول متاکاربامول رو بگیره اما من قبول نکردم گفتم امروز بزنی بهتر از فرداست حداقل

یک روز زودتر خوب میشی بخاطر همین رفتم پیشش و اونم منو تا مترو حبیب الهی رسوندتو راه بهش

پیام دادم و گفتم که پشت گوش ننداز و برو آمپول رو بزن، دیدم که جواب داده و گفته دارم میرم

بزنم...ایشالله زودتر خوب میشه، دیروز بهش گفتم که توی محل کار من فردا دکتر میاد میخوایی بدم

یه آمپول هم برای روز مبادا بنویسه که گفت هم امپول میخواد هم قرص منم امروز دادم نوشت.

اینجوری حداقل خدایی نکرده اگه دوباره به مشکل برخورد خیالش از دارو راحته...

خدایا شکرت .... خدایا بخاطر این اخموی مهربون ازت ممنونم...

خدایا مراقب من و خنده هامو لحظه های خوبی که کنار ففر دارم باش

122...
ما را در سایت 122 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fafashad بازدید : 100 تاريخ : چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت: 17:59