257

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

این روزا سرمون شلوغ بود محرم و هیات داری و منم که سنگین تر از همیشه بودم و کل این مدت خونه ی مامان بودم.. برادر جان هم بخاطر این ایام اومده بود ایران و باعث شده بود که بیشتر از قبل دور هم باشیم... دیروز من و یار تو دلیم روز پر از استرسی رو داشتیم چون من برای پایان نامه ارشدم میخواستم دفاع کنم ففر جونم بخاطر این موضوع صبح دیرتر رفت سرکار و موند کنارم تا قوت قلبی باشه برام.. چقدر بودنش رو دوست دارم.. خواهرم و مامانم هم فقط داشتن صلوات میفرستادن هرچند اونجوری که دوست داشتم اصلا پیش نرفت اما خب بالاخره نمره رو گرفتم و این پرونده بسته شد.. دو روز دیگه مونده تا به دنیا اومدن ماهور هم ذوق دیدن روی ماهشو دارم هم دلم برای این تکون هایی که داره تنگ میشه... دو روز دیگه تولد ففر جونم هم هست قرار تاریخ تولد پدر و دختر اگه خدا بخواد تو یه روز باشه 122...

ما را در سایت 122 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fafashad بازدید : 82 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 13:19