این روزها بخاطر تغییر ساعت کاری من مجبورم زودتر از خونه بیام بیرون قبل از بیرون اومدن از خونه یه دل سیر ماهور گلی رو نگاه میکنم ، ماهور عادت داره
صبحها که بیدار میشه معمولا دنبالم میگرده چون من از سه شنبه تا شنبه صبح هر روز صبح چشمم تو چشمهای اون باز میشه ...
دیروز ماهور گلی اصلا دوست نداشت از غذاهایی که مخصوص خودشه بخور و بیشتر از غذایی که ما میخوریم دوست داره بخوره آخر شب قبل خواب براش
فرنی درست کردم اما اصلا نخورد بخاطر اینکه غذا بخور سرشو نگه داشتم که تکون نخور اما سرشو یهویی چرخوند و دستم افتاد پشت گردنش نمیدونم
دردش اومد تا توقع نداشت اینجوری باهاش برخورد کنم یهویی دیدم زد زیر گریه اینقدر گریه کرد که دلم براش ریش شد از دیشب این عذاب وجدان خفه ام
کرده عاشقشم و خدا خودش اینو بیشتر از هرکسی میدونه
خدایا من عاشق خودت و این بنده هایی هستم که بهم بعنوان خانواده دادی
خدایا این عشق و این خانواده رو تا ابد و یک رو زبرای من زنده نگه دار
ففر الان زنگ زد شنیدن صداش همیشه حالمو خوب میکنه
عاشقتم دیوووووووووووووووووووووووووووووونه
خداجونم دوستدارممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
خدایا مراقب حال خودم لبهام و دلم باش
خدایا شکرت
برچسب : نویسنده : fafashad بازدید : 40