230

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

آخ جووووووووووووووووونم ففرجونم داره از ماموریت بر میگرده..

دیروز شنیدم که عمه ففر جان تشریف آورده خونشون هرچند که با نبودن ففر رفتن خونشون خیلی سخته اما خب دیدم مامان ففر تنهاست و سختش یک نفر

بخواد مدام پذیرایی کنه بخاطر همین دیروز ظهر رفتم خونشون و بعد از اینکه مهمونا رفتن خونه رو تر و تمیز کردیم و بعد هرچقدر که اصرارکردم تا با اسنپ

برگردم بابا اجازه نداد و خودش تو اونهمه ترافیک و شلوغی زحمت منو کشید و رسوندم خونه... ففر جان هم دیروز عصر برای کاری اومده بود بیرون و موبایلش

در دسترس بود بعد اینکه من رسیدم خونه اونم گفت که میره مرکزی که قرار دادن و من تا آخر شب منتظر تماسش بودم اما دیدم که خبری نیست تا صبح هربار

که میخواستم تو خواب غلت بخورم مدام به این فکر میکردم که چی شده که دیگه تماس نگرفته گفتم شاید تلفن سوئیت مشکل پیداکرده اینجوری بود که

خواب شبم هم با ذهن مشغولی بود صبح که نت رو روشن کردم دیدم ففرجان داره پیام میده و میگه بخاطر بدی آب و هوا دارن زودتر بر میگردن و دیشب هم 

بعد از شام یهویی خوابش برده خیلی خوشحال شدم هم از اینکه داره زودی برمیگرده هم اینکه خداروشکر همه چی خوب بوده و تونسته استراحت کنه

خدایا بخاطر همه چی شکرت

خدایا شکرت که هوای ما رو داری

+ نوشته شده در سه شنبه نهم دی ۱۳۹۹ ساعت 9:17 توسط بی نام  | 
122...
ما را در سایت 122 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fafashad بازدید : 77 تاريخ : چهارشنبه 13 اسفند 1399 ساعت: 2:18