روزهای خوبی کنار ففر دارم، سه شنبه ففرجان تشریف آوردن شام منزل ما که دیداری با مامان و
خواهرم داشته باشه چون چند روز بود که اینا سفر بودن، بعنوان سوغاتی هم مامان و خواهرم یه
کاپشن و شلوار جین برای ففر گرفته بودن، امیدوارم که خوشش بیاد
چهارشنبه با ففر رفتیم خونمونو از بیرون دیدیم، جایی که قرار زندگی من و ففر اونجا شروع بشه بیشتر
از اینکه حواسم به خونه باشه به این بود اینجا جایی که جایگاه من و ففر میشه ، خونه ما میشه و ما
کنار هم قرار زندگی کنیم، نزدیک خونمون یه ساندویچی هست به اسم ساندویچ سعید، که
ساندویچهای بزرگی رو داره من و ففر یه دونه گرفتیم که هیچکدومون نتونستیم کامل بخوریم، قبل اینکه
بریم خونه رو ببنیم رفتیم پارک پردیسان، پارک پردیسانی که جایگاه و شاهد کنار هم بودن های من و
ففر جان بوده یکساعتی اونجا راه رفتیم کلی هم سگ دیدیم بعد شام خوردن ترجیج دادیم بیایم
خونه ما و چایی بخوریم اومدیم و چایی خوردیم و فیلم تختی رو باهم دیدیم تا حدود ساعت 11/30
کنار ما بود و بعد رفت، پنجشنبه هم عصر من رفتم خونه ففرجانی و کیف کردیم و کلی با مامانش
صحبت کردیم، دیروز هم تولید خواهری بود با ففرجان رفتیم نمایشگاه فرش شاهکار مشهد و بعدش
یه سر رفتیم شهروند آرژانتین، قرار برای مامان من بعنوان هدیه روز مادر تابلو فرش بگیریم و برای
مامان ففرجان یه تلفن بی سیم.. امروز هم قرار بریم دنبال کار محضر و اگه خدا بخواد یه وقت بگیریم
برای عقد... خدایا ممنونم که باعث شدی من و ففر جان کنار هم باشیم
122...
برچسب : نویسنده : fafashad بازدید : 108